آیا خواستههایمان جهت رفع و تأمین نیازها از دولت و یا سازمانهای وابسته به آن منطقی بهنظر میرسند؟ آیا حق داشتن آسایش و ارائه خدمات مورد نیاز خود را داریم؟ اگر نیازهایمان را اولویتبندی کنیم، اولویتها را در چه مسائلی خواهیم یافت؟
همه میدانیم که داشتن یک جامعه خوب و سالم آنهم با فرهنگ کاملاً ایرانی نیاز به شهروندانی دارد که دارای روح و جسم سالم و انگیزهای مثبت باشند. ایجاد این انگیزه در مردم باید در زمینههای مختلف فرهنگی و ورزشی، بهداشتی، تفریحی و... بارور و تقویت شود.
در این میان علم مشاوره از اصول و ضروریات در بالا بردن سطح آگاهی و شعور اجتماعی و فرهنگی شهروندان جامعه محسوب میشود. چرا که برخی از افراد دچار فقر فکری هستند و یا با مشکلات شخصی مواجه میشوند که با انجام مشاوره میتوانند به جایگاه مطلوب خود دست یافته و شخصیت خود را تقویت و به هدف خود برسند.
از سوی دیگر بهمنظور ایجاد جامعهای سالم و ارتقای آن و بالا بردن سطح آگاهی شهروندان در زمینه بهداشت و جلوگیری از آسیبهای اجتماعی و پیشگیری از بحران امراض و یا بیماریها باید به متخصصانی دسترسی داشت که با اهداف و رویکرد علمیشان بتوانند بار مشکلات شهروندان را کاهش دهند.
در این زمینه دولت نیز میتواند بهعنوان تکیهگاهی در حد توان از لحاظ مادی و معنوی مشارکت داشته باشد. برای کاهش و جلوگیری از آسیبهای اجتماعی، عدم شیوع فساد در جامعه و ایجاد آسایش روحی و روانی برای بانوانی که بهنحوی از انحاء دچار مشکلات بوده و به نوعی درگیر مصائب هستند توانمندسازی زنان، گامی اساسی در جهت خدمت به رفاه و زندگی سالم آنهاست.